فیگور شمشیر در سنگ مجموعه 3 عددی
- انیمیشن: شمشیر در سنگ
- سازنده مجسمه: فیگوره
- متریال: رزین
- رنگ آمیزی دستی
Category: دیزنی و پیکسار
Madam Mim,Merlin,Mim Dragon Figures
The Sword in the Stone 1963
مجموعه سهگانه و منحصر به فرد «شمشیر در سنگ» (مرلین، مادام میم و میم دراگون) سه قاب کوچک جادویی از یکی از دوستداشتنیترین انیمیشنهای دیزنی، اینبار نه روی پرده، که روی پایههای خوشرنگ و لوکس طرح چوب در کنار هم،مجموعه ای که در جایی مشابهش پیدا نمی شود: فیگور مرلین با ردای آبی و کلاه نوکتیزش؛ فیگور مادام میم با موهای بنفش و دامن صورتی؛ و فیگور میم دراگون( همان مادام میم که در نبرد نهایی به اژدهایی سبز با لکههای صورتی تبدیل میشود) هر سه کنار هم.
فیگور مرلین که در تصویر می بینید برگرفته از صحنه ای است که مرلین در حال نشان دادن آینده کره زمین است. او با ریش سفید بلند،در حالی که در دست راستش توماری لوله شده قرار دارد کمی به جلو و یه سمت کره زمین خم شده؛ کرهای که توسط سازنده با وسواس زیاد و وفادار به طرح اصلی آن ساخته شده است، ارشمیدس همان جغدِ اخمو اما دانا در بالای کره نشسته است. کنار پایه، چند کتاب روی زمین قرار گرفته و کمی آن طرفتر چند برگ نوشته شده دیده می شود که شاید توسط باد رها شده است. با یک نگاه کوتاه به چهره درهم ارشمیدس، انگار صدای تشرِ نرم جغد را میشنوید و خشخش کاغذِ تومار زیر انگشتان مرلین.
در سمت راست، مادام میم با موهای بنفش آشفته و دامن صورتی پرحجمش روی پایهای گرد ایستاده است. دستها را جلوی سینه در هم قلاب کرده، لبخندی پهن و شیطنت آمیز بر لب دارد و زیر پایش ورقهای بازی پخش شدهاند؛ ارجاعی مستقیم به صحنههایی که میم تنها مینشیند و با قواعدی که خودش ساخته، بازی میکند. در مادام میم هم رنگ ها همان است که در انیمیشن بود، تونهای بنفش و صورتی، با پوست روشن و لبخند نیمهشرور، شخصیت را همانطور که میشناسیم بازآفرینی کردهاست: قانونگریزیِ بامزه؛ کسی که برای بردن هر بازی، قانون را کمی جابهجا میکند. نوع استایل و حالت چهره فیگور، حس «یک ثانیه مانده تا حقهی تازه» را منتقل میکند.
در سمت چپ، میم دراگون همان اژدهایی که حاصل ترفندهای حیله گرانه مادام میم است اکنون شکست خورده و بیمار شده است، لکههای صورتی که به شکل نامنظم روی شکم و پهلوها نشستهاند، همه نشان از این دارد که بازی برای مادام میم تمام شده است. اژدها روی سطح خاکی با تکسچر سنگریزه نقش بر زمین شده است ؛ پاها کمی باز، دستان کوچک جمع شده بر روی شکم ، و صورت در مرز میان قلدری و ناخوشی. این همان لحظهایست که مرلین با آخرین تکنیکش، قانونشکنیِ آتشین میم را به خودش برمیگرداند. بالهای کوچک، دم بلند و چیدمان دِفرمهی لکههای صورتی ، فیگور را از هر زاویه دیدنی کردهاست.
سه فیگور در کنار هم، یک داستان واحد از نبردِ خرد و شرارتی بازیگوش را روایت می کند. مرلین که آرام و منطقی، جهان کارتونی را با دانش و درایت خو هدایت می کند ؛ مادام میم که با لبخند شیطنت آمیزش آمادهی قانونشکنی بعدی است؛ و میم دراگون که نتیجهی همان قانونشکنی است: فرودی که بیش از آنکه تراژیک باشد، کمدی-تلخ و آموزنده است. چیدمانی از درس به بازی و سپس به نتیجه. هنرمند تلاش کرده همان حس قدیمیبودنِ فضا را با پایه هایی از زمین سنگفرشی و چوبی و اکسسوری های خاصی چون کتاب ها، تومار و غیره منتقل کند. جزئیات هنری که آرام حرف میزنند و رنگها که وفادار به همان پالت انیمیشن شمشیر در سنگ هستند.بافتها و جزییات، تماشا از نزدیک را لذتبخش میکند. این سادگیِ دقیق، همان ارزش هنری فروتنانهایست که از نزدیک، به چشمان ریزبین پاداش خواهد داد.
این سهگانه بهتنهایی یک ویترین کوچک است که در کنار هم، شما را مستقیم به کلاس خصوصی مرلین میبرند؛ جایی که دانایی قویتر از آتش است و بازیگوشی بدون قانون، بالاخره زمین میخورد. برای مخاطب عمومی، جزییاتی که اشارههای روشن به صحنههای مشخص فیلم دارد، روایت را قابلفهم و جذاب میکند و برای کلکسیونر حرفهای، وفاداری به رنگها، ژستها و اکسسوریها، خیالِ داشتن «یک تکه از فیلم» را واقعی میسازد. یک پایان باز در ویترین. چراغها که خاموش میشود، ارشمیدس هنوز بالای کره نشسته ، مرلین، تومار در دست دارد به نقشه نگاه می کند؛ مادام میم در سکوتی شیطنتآمیز نقشه می کشد؛ و میم دراگون، با لکههای صورتی، با حال زار از پا افتاده است. این مجموعه، قصه را تمام نمیکند، آن را در خانهی شما ادامه میدهد و یک داستان مجسم در برابر شما خواهد بود.
| برند |
figureh |
|---|---|
| وزن |
1100 |
انیمیشن شمشیر در سنگ (The Sword in the Stone) یکی از آن انیمیشت های خاص و جادویی والت دیزنی است که هرچه زمان میگذرد، درخشش نوستالژیکش بیشتر میشود. این فیلم در سال ۱۹۶۳ بر اساس رمانی از تِرِنس هان وایت ساخته شد و آخرین انیمیشنی بود که پیش از درگذشت والت دیزنی زیر نظر مستقیم او تولید شد. اثری که با تلفیق جادو، و فلسفهای عمیق درباره رشد و خرد، راه خود را به دل میلیونها بیننده باز کرد. داستان در انگلستانی افسانهای میگذرد، جایی که شمشیری اسرارآمیز در دل سنگی فرو رفته و فقط کسی که شایسته پادشاهی است میتواند آن را بیرون بکشد. در این میان، پسربچهای لاغر و ساده به نام آرتور که همه او را «وارت» صدا می زنند با جادوگری عجیب و دانا به نام مرلین آشنا میشود. مرلین تصمیم میگیرد با آموزش مفاهیمی فراتر از جنگ و شمشیر — مانند خرد، تجربه، و درک جهان — آرتور را برای سرنوشتی بزرگ آماده کند. نتیجهی این آموزشها سفری پر از دگردیسیهای شگفتانگیز است: آرتور به پرنده، ماهی و سنجابی تبدیل میشود تا از زاویهی موجودات دیگر، معنای زندگی و قدرت را درک کند. آنچه «شمشیر در سنگ» را متمایز میکند، ترکیب هوشمندانهی طنز و فلسفه است. برخلاف بسیاری از انیمیشنهای همدورهاش، فیلم، قهرمان را نه با نبردهای حماسی، بلکه با قدرت یادگیری و فروتنی اش میسازد. موسیقی گرم و کلاسیکش هم حالوهوایی شاد و خیالانگیز ایجاد میکند که با فضای فانتزی اثر هماهنگ است. اما شاید ماندگارترین جنبهی فیلم، پیام جاودانهاش درباره قدرت دانایی باشد. آرتور، بدون شمشیر و زره، تنها با ذهنی کنجکاو و قلبی صادق، به پادشاهی میرسد. این روایت هنوز هم حاوی محتوایی ارزشمند است پیامی ساده اما بنیادین: بزرگترین قدرت، در فهم و یادگیری نهفته است. فیلمی که با هر بازبینی، هنوز حس خیالانگیزِ جستوجوی قهرمان درون را زنده میکند — همان قهرمانی که شاید در دل هر بینندهای پنهان مانده باشد. اگر بخواهیم صادق باشیم، «شمشیر در سنگ» فقط داستان پادشاه آرتور نیست؛ داستان همهی انسان هاست، در مسیر تبدیل شدن از یک «وارت» ساده به انسانی آگاه و توانمند.
آرتور، مرلین، ارشمیدس، مادام میم، سر اکتور، سر کی
همیشه اولین نفر باشید! برای اطلاع از آخرین تخفیفها و جدیدترین کالاها در خبرنامه ثبتنام کنید.
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.